ღرنگـــ ـــین. کمـــــ ــــانِ چــــ ـــادرِِ مشكــ ـــیِ مـــــنღ | ||
|
من غلط بکنم ارشد شرکت کنم ! امتحان وسیله س ، نمره دست استاده ،
به استادم میگم استاد ما نسل سوخته ایم بخدا
یه بار تو کلاس زبان نمره ترممو کامل گرفتم !
قابل توجه اونایی که سر کلاس میگفتن کوووو تا آخر ترم :
سلام همینجور که میدونید الان فصل امتحانایه... مثلا امروز میخواستم درس بخونم ،خدا واسه هیچکس نیاره الهی... بچه همسایه طبقه بالایی ما خیلی سرو صدا میکنه یه ماه پیش یه بار رفتم محترمانه بهش تذکر دادم ولی گفتش اپارتمانی همینه دیگه عزیزم من: خانوم همسایه: امروز تا الان هیچی نگفتم الان رفتم بالا حالا نیگا کن ... من: ببخشید بخدا ولی الان فصل امتحاناس من از صبح نتونستم درس بخونم خانوم همسایه:وااااا!!!!؟؟؟؟؟مگه صدای راه رفتن بچه اینقدر اذیت کنندس؟؟؟ من:اره بخدا خیلی اذیت میشیم.صدای دویدن و توپ بازیه نه راه رفتن. همسایه:دادم درستش کردن که من:اصلا فرقی نکرده اخه موضوع همین امروز نیست که ،هرروز اوضاع همینه همسایه:بچس دیگه چیکار کنم؟؟؟؟راستی میدونین فقط شما و واحد 3 همش میاین تق تق دم در؟؟ من:اخه ما طبقات پایین شماییم.بالاخره باید رعایت کنین دیگه ،اپارتمانیه دیگه همسایه:عزیزم شما مستاجرین،میتونید برید اگه ناراضی هستین من: ممنون خداحافظ اخه چی باید بگم به اینجور ادما؟؟؟؟؟؟؟؟
امــا بـرای تنهـائیــه مــن حـرفــ نـدارد...
خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند: یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که ازبیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند. اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت. مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را دربیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم. بقیه در ادامه مطلب... ادامه مطلب
درود بر همه دختران هستی
می خواستم از شما بپرسم که :
چرا چادرتون رو دوست دارید؟
چادر چه چیزی به شما می بخشه که اینقدر حضورش در زندگی شما مهمه؟
اگر در یک جمله بخواهید بگید چرا چادرم را دوست دارم چی میگید؟
منتظر نظرات شما هستم. مطمئنا با استدلالها و جملات زیبایی مواجه خواهیم شد.
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
ادامه مطلب |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |